مرحوم مهدی شیخ شاهرخ دهکردی از پیشکسوتان #صنایع دستی چهارمحال و بختیاری در رشته کلاه مالی بود که چندین دهه در این صنعت دستی فعالیت داشت.
هم اینک ۵۲ رشته صنایع دستی شهری، روستایی و عشایری در چهارمحال و بختیاری وجود دارد که بافته های داری مانند فرش، گلیم، قالی بافی، چوخابافی، نمدمالی، گیوه دوزی، خورجین بافی، گلیم بافی، بافت سیاه چادر، جاجیم بافی، قفل سازی، خاتم و مشتقات آنها از مهمترین صنایع دستی شهری، روستایی و عشایری این استان است. در سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶ حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار دلار محصولات نمدی از چهارمحال و بختیاری به خارج از کشور صادر شد و این نشان می دهد این محصول می تواند یکی از مهمترین کالاهای صادراتی استان باشد. هم اینک ۵۰۰ هنرمند نمدمال در ۱۵ کارگاه بزرگ تولیدی چهارمحال و بختیاری فعالیت دارند که از این تعداد ۴۰۰ نفر در شهرکرد و ۱۰۰ نفر در بروجن هستند. تاکنون ۲۵۰ فقره مجوز صنایع دستی برای این رشته صادر شده و ۴ شرکت فعال در تولید و صادرات نمد در چهارمحال و بختیاری فعالیت دارند. در خرداد ۱۳۹۰ نمدمالی چهارمحال و بختیاری جزو میراث ناملموس ملی به ثبت رسیده است. با توجه به کاربرد زیاد نمد، قابلیت استفاده این تولیدات در صنایع #گردشگری(Tourism)، #خودروسازی(automobile manufacturing)، دفاع و ورزش نیز وجود دارد. تولید محصولات نمدی چهارمحال و بختیاری به دو روش سنتی و نوین صورت می گیرد که امروزه در بخش تولید نمدهای نوین به علت نوآوری و کاربردهای مختلف افزون بر ۴۰ نوع محصول نمد تولید و روانه بازار مصرف می شود. سال گذشته شهرکرد به عنوان شهر ملی نمد انتخاب و معرفی شد اما براساس نظر کارشناسان، شهرکرد قابلیت تبدیل و معرفی به عنوان شهر جهانی نمد را دارد.
یکی از بخش های مهم بدن آدمی ، سر می باشد که به عنوان افضل بدن از آن یاد می شود. بشر در طول تاریخ با پوشش و تزئیناتی که برای سر انتخاب کرده بود نه تنها قصد محافظت از آن را داشت بلکه همانگونه که مهمترین عامل شناسایی هر فرد بخشی از سر او یعنی صورت بوده ، سر نیز در معرفی موقعیت و طبقه اجتماعی ، سن و نظام اعتقادی به صورت یاری رسانده است. یکی از پوشش هایی که سر را می پوشاند ، کلاه می باشد.کلاه در بین عشایر ایران از حمله بختیاری ها تنها بخشی از لباس و نوعی پوشش نیست بلکه یک نماد پرراز و رمز است که کارکردها و جنبه های مفهومی ، اجتماعی و آیینی آن به مراتب مهم تر و برجسته تر است.
کلاه نمدی کلاهی است که مردان کرد، لر، ،ترک های قشقاییمردان وبسیاری دیگر از اقوام ایرانی آن را بر سر می گذارند. نَمَدِ این کلاه تهیه شده از پشم گوسفند است که با ایجاد فشار، حرارت و رطوبت و قرار دادن در قالب درست می شود. کلاه نمدی در اندازه های مختلف و در رنگهای متنوع (بسته به فرهنگ هر قوم، ایل و طایفه) درست می شود.
قدمت نمد مالی و ساخت کلاه نمدی به زمان اهلی کردن گوسفندان و استفاده از پشم(Wool) آن برای پوشاک ، باز می گردد. قدیمی ترین سند که استفاده از کلاه نمدی مربوط به نقش برجسته آنوبانینی (Anubanini) ، شاه لولوبی ها در سر پل ذهاب است. این نقش برجسته با قدمتی 4800 ساله به عنوان قدیمی ترین نقش برجسته ایران و شاید آسیا و جهان باشد.در این نقشه برجسته ، آنوبانی نی کلاه نمدی بر سر دارد.
لولوبی ها از اقوام غیر آریایی هستند که از حدود 5000 سال پیش از حکومت های ماد و پارس در منطقه وسیعی از شمال کوهستان زاگرس که از قسمت شمال غربی دریاچه ارومیه آغاز شده و استان های آذربایجان غربی ، همدان ، کردستان ، لرستان و کرمانشاه را به همراه بخش وسیعی از کوهپایه های علیای رود دیاله در عراق در بر می گرفت، زندگی می کردند.
تصاویر به جا مانده در تپه قلایچی در بوکان از دوره مانویان و هم چنین تاج هایی از دوره ساسانیان، نشان دهنده این است که یک نیم تاج بر روی کلاه نمدی پوشیده می شده است. جنگجویان هخامنشی و افسران مادی از کلاه نمدی استفاده می کردند. کلاه راسته از کلاهان شاهان هخامنشی بوده است. کلاهی نمدین ، بلند و ساده بوده که گردی لبه بالایی ، از گردی لبه پایینی بزرگتر بوده به همین خاطر طاق آن در دورتادور کلاه از دیواره اش بیرون زده می شد. به گفته هزیکیوس (Hesychius) آن را با موادی صمغی و معطر آغشته می کردند و با طلا و جواهر زینت می دادند. این کلاه جنبه تشریفاتی داشته و در مواقع رسمی از آن استفاده می شد. به گفته کتزیاس فقط شاه حق داشت که این کلاه را بر سر گذارد ولی اردشیر دوم ، داریوش پسر و ولیعهدش را از این قاعده مستثنی داشت. پژوهش های میراث معنوی یونسکو(UNESCO) ،کلاه نمدی ایرانی را با سابقه ترین کلاه فرآوری شده اعلام کرده است.
در حوزه فرهنگ ایران کهن ترین سند در باره پیشینه کلاه نمدی ، سنک نگاره های تخت جمشید است که کلاه نمدی را بر سر مادها به نمایش می گذارد و نشان می دهد که مردم ماد از این کلاه استفاده می کردند.کلاه نمدی که با نام خسروی شناخته می شود ، پیشینه آن را به دوران ساسانی نیز پیوند می دهد و تداعی کننده کلاه پادشاهی یا کلاهی است که پادشاه که در آن زمان خسرو نامیده می شد، می باشد.
ماده اولیه کلاه از پشم گوسفند و گاهی کرک بز( پشمی که لابلای موی بز است) است که در اثر رطوبت ، فشار و حرارت در هم تنیده شده و نوعی منسوج را به وجود می آورد. برای بالا بردن کیفیت کلاه صابون و زرده تخم مرغ نیز به ماده اولیه افزوده می شود. کلاه خسروی عقب و جلو ندارد و هر طور و از هر طرفی که روی سر گذاشته شود تفاوتی نمی کند. برقسمت سقف و فوقانی کلاه معمولا ًسه سوراخ به عنوان هواکش و جلوگیری از تعرق تعبیه می کنند. گاه برای جلوگیری از چرک شدن و تعریق کلاه داخل آن را با پارچه ای که به آستر معروف است می پوشانند. کلاه سر را در مقابل سرما ، نور خورشید ، وزش باد و برخورد با اشیاء و اجسام حفظ می کند.
کلاع نمدی از استحکام زیادی برخوردار است و به خوبی از سر در مقابل نیش پرندگان ، گزند جوندگان و حشرات و تا حدی از اشیاء نوک تیز و برنده محافظت می کند. نمد که قابلیت انعطاف پذیری زیادی دارد ، بسیار ارزان و مواد اولیه آن به آسانی تهیه و در دسترس می باشد. ابزارکار برای تهیه نمد نیز ساده و ارزان است و نمد مالان مزد اندکی برای تولید آن دریافت می کنند. نمدهای کهنه و فرسوده نیز قابل تبدیل به نمدهای کوچکتر برای مصارف دیگری هستند.
کلاه بختیاری پوششی است گرد ، از جنس نمد(پشم) ، بیشتر به رنگ سیاه و گاهی به رنگ قهوه ای روشن یا قهوه ای تیره ، بدون لبه ، از پائین به بالا گشادتر ، پایین آن سفتتر و فرم و شکل آن نیمکره بوده و معمولا ًشکل سر را به خود می گیرد. اندازه ارتفاع آن در طول زمان نوسان داشته و در حال حاضر نزدیک به 12سانتیمتر است. ضخامت نمد کلاه حدود 5 میلیمتر وجنس آن مرغوب و خیلی نرم باشد. کلاه در گارکاه های نمدمالی و کلاه مالی توسط نمد مال یا کلاه مال ساخته می شود. از دیرباز کارگاههای نمد مالی در شهرهای شوشتر ، دزفول ، ایذه ، شهرکرد ، بروجن ، نجف آباد و...فعال بوده اند. امروزه کارگاههای تولید کلاه نجف آباد مشهورتر هستند.
کلاه نمدی در بین همه لرزبانان رایج و مورد استفاده است. تنها تفاوت در نوع رنگ کلاه مورد استفاده است. کلاه نمدی سیاه تنها در بین بختیاری ها استفاده می شود اما لرهای کهگیلویه و بویراحمد و لرستان از کلاه های نمدی با رنگ قهوه ای تیره و روشن استفاده می کنند. کلاه نمدی سیاه در روستاهای چهارمحال و روستاهای اطراف اصفهان هنوز مورد استفاده قرار می گیرد.کلاه نمدی در بین اهالی دیلمان در استان گیلان نیز هنوز مورد استفاده قرار می گیرد رنگ این کلاه معمولاً قهوه ای است. قشقایی ها نیز نوعی کلاه نمدی سفید رنگ (گاهی قهوه ای ) که به کلاه دوگوشی معروف است و شبیه به تاج می باشد ، استفاده می کنند. در گذشته استفاده از کلاه نمدی در بین ساکنان ساحل شمالی خلیج فارس به ویژه در استان بوشهر رواج داشته است.کلاه در میان کردها کولاد ، در زبان پهلوی کولاف در بین گیلکها کوله در لهجه سنگسری کلف در بین سمنانی ها کوله در لهجه نطنزی کله و در لهجه طبری کلا نام دارد.
کلاه نمدی انواع مختلفی دارد:
1- کلاه خسروی سفید: امروزه از این نوع کلاه استفاده نمی شود. که در گذشته بیشتر رواج داشت. بسیاری از بزرگان و جنگجویان و سواران از این کلاه استفاده می کردند. بسیاری از سواران بختیاری در جنگ های مشروطه کلاه سفید بر سر داشتند.
2- کلاه خسروی سیاه : سیاه رنگ و به شکل استوانه است. انتهای آن اندکی بر آمده می باشد و از ارتفاع آن نسبت به کلاههای قدیمی ( کلاه سفید) به طور محسوس کاسته شده است اما نسبت به دیگر کلاه ها ی مشابه از ارتفاع و مرغوبیت بیشتری برخوردار است.
3- شب کلاه : شوکله shaw kola این کلاه بیشتر توسط جوانان مجرد ، چوپایان ، افراد کم درآمد و گاهی به هنگام کار مورد استفاده قرار می گیرد. این کلاه از یک نمد ضخیمتر و پست تر ساخته می شود ، معمولا ًرنگ آن قهوه ای روشن یا قهوه ای تیره است. علت نام گذاری آن به شب کلاه این است که چوپانان با همین کلاه می خوابیدند و سر را بر روی قطعه سنگی یا شی ای می گذاشتند و کلاه حائل سر و آن شی بوده است.. اما به نظر می رسد از دیر باز ایرانیان شب کلاه را در شب بر سر می گذاشتند چنانکه در شعر آمده است:
کلاه های نمدی را می توان از لحاظ اندازه و ارتفاع به بزرگ یا بلند ، متوسط و کوچک یا کوتاه نیز تقسیم بندی کرد که با تقسیم بندی فوق مطابقت دارد یعنی کلاه های سفید بلند ، کلاه خسروی سیاه متوسط و شب کلاه نوع کوتاه آن است.
کلاه:یک نماد اجتماعی
برای یک ایلیاتی لباس تنها تن پوش و پوشش نیست بلکه جنبه های اجتماعی فراوانی دارد. یک نماد اجتماعی(Social symbol) است که هویت ایلی و اجتماعی را به نمایش می گذارد ، بیانگر حالات گوناگون ، باورها ، معتقدات و ارزشهای فراوانی است. لباس به ویژه کلاه برای بختیاری ها حائز ارزش و اهمیت فراوانی بود. کلاه یک نماد اجتماعی و مبین نوع شخصیت ، جایگاه و منزلت اشخاص است. حاوی پیامی است که حالات مختلف فرد و شرایط روحی و روانی متفاوت وی را بازگو می کند. کلاه سمبل سرزندگی و نشاط ، شادی و غم ، سن و بلوغ ، غرور و هیجان است. نشانه ی سروری، بزرگی، جنگاوری، دلاوری و پهلوانی است. بلوغ ، مردانگی و جایگاه مرد را بیان می کند. کلاه بر سر گذاشتن اعلام بلوغ و کمال اجتماعی ، ابراز وجود، تشخص و ارزشمندی است آنگونه که برهنگی سر و پا نشانه بی ارج بودن ، فرومایگی ، اندوه و غم ، ناتوانی و بی پناهی است. کلاه نشانه شرف و غیرت است و کج نهادن آن بر سر حکایت از بزرگی و سروری ، دلاوری و جوانمردی و شجاعت است.
از آنجایی که در سنگ نگاره های ایرانی هیچگاه مرد بزرگی بدون کلاهی یافت نشده است ، بر طبق باور بختیاری ها ، مردان بایستی همواره کلاه بر سر داشته باشند زیرا کلاه، بخشی از هستی و پایگاه مرد در میان مردم است و موقعیت ، جایگاه ، منش ، تشخص و سن وی را نشان می دهد و هر مرد ارجمندی باید کلاه به سر داشته باشد. حتی گاهی نقش کلاه بر سنگ نگاره های قبرها نیز دیده می شود که بیان می دارد که این قبر متعلق به مردی بزرگ می باشد.
کلاه جزیی از پوشش بختیاری است که تنها در هنگام خواب و به وقت سوگ و یا در مواقعی کوتاه از سر برداشته می شود. در یک کلام کلاه و لباس از ارزشهای متعالی مورد پذیرش افراد سخن می گوید که کارکردهای طبقاتی و اجتماعی متنوعی را ایفا می کند.
نوع قرار گرفتن آن بر سر فرد حالات مختلف و شرایط روحی و روانی فرد را به نمایش می گذارد. هنگامی که کلاه را در انتهای سر و مایل به عقب قرارمی دهند نشانه حرکت است. وقتی آن را بر بالای پیشانی و بگونه ای که پیشانی را بپوشاند قرار دهند نشانه خشم ، ناراحتی یا سوگواری است. کج نهادن کلاه به سمت چپ یا راست احساس سروری ، بزرگی ، غرور ، مباهات ، جنگاوری ، پهلوانی و گاهی نشاط و شادی فرد را به نمایش می گذارد که البته برازنده هر کسی نیست کسانی کلاه خود را کج می گذارند که از شایستگی و قابلیت لازم برخوردار باشند. اگر بر خلاف باور عمومی کسی کلاه خود را کج بر سر بگذارد ، ممکن است مورد تمسخر و استهزاء قرار گیرد. راست نهادن کلاه نیز به منزله تشخص ، فخر ، غرور و بزرگی است.
با این اوصاف در گذشته برای یک بختیاری بسیار سخت و دشوار بود که یار دیرین و #هویت(Identity) و نماد(Symbol) هزاران ساله اش را از خودش جدا کند و دور سازد. در بختیاری، کلاه از سر بزرگی گرفتن و به جایش کلاه کاغذین نهادن نشانه خوار کردن اوست. در کوهستان بختیاری روزی پیرمردی نقل کرد: مشغول کار بودم چند نفر نظامی از آنجا عبور می کردند ، وقتی مرا دیدند که کلاه بر سر دارم ، یک نفرشان پیاده شد ، به طرف من آمد ، کلاه از سرم برداشت با چاقو آن را چهارپاره کرد. آن روز چنان تحقیر ، خوار و خفیف شدم که احساس کردم دیگر ارزش ، شرف و غیرت برایم نمانده است. وقتی کلاه از سر ما برمی داشتند ، دریافتم که هنگام نابودی ما فرارسید. .
وقتی در جریان اجرای سیاستهای صرفاً امنیتی و سیاسی رضاخان ، اسب ، تفنگ ، کلاه و لباس را از بختیاری گرفتند ، معنایش آن بود که بخشی مهمی از اصالت و هویتش را نفی و انکار کردند و او را از اصل خودش دور ساختند. قانون متحد الشکل کردن لباس وقتی بسیار مساله دار ، وقیحانه و با مخالفت شدید مردم روبرو شد که با نظام اعتقادی مردم به مقابله پرداخت و زنان ملزم شدند حجاب و پوشش اسلامی را از خود دور سازند.این قبیل اقدامات نفرت و انزجار عموم مردم مومن و باغیرت را از دولت به دنبال داشت و مناطق بختیاری را به آتش زیر خاکستری تبدیل کرد که هر آن ممکن بود شعله ور گردد. تقوی مقدم در این باره می نویسد: کوچ ، اسلحه و باورهای فرهنگی ( مذهب و سنت) پایه های زندگی اجتماعی عشایر را در زمینه های اقتصادی ، امنیتی و فرهنگی تشکیل می داد و طبیعی است هر عاملی که ارکان فوق را تهدید می کرد ، بنیان زندگی عشایر را به مخاطره می انداخت و موجب واکنش آنان می شد . بدون تردید حذف چادر زنان و تغییر کلاه مردان مقدمه و سرآغاز کشف حجاب و دوری از فرهنگ اصیل دینی و ملی بود.
نظر کاربران