استخدام یا امنیت شغلی

استخدام یا امنیت شغلی

شخصی که بتواند شغل(Job) خود را حفظ کند و احتمال بیکار شدن وی بسیار پایین باشد، #امنیت شغلی(Job security) دارد. امنیت شغلی باعث می شود فرد نگران آینده شغلی خود نباشد و در جایگاه شغلی خود احساس اطمینان و اعتماد کند.
همینطور به آسوده خاطر بودن و احساس رضایت از موقعیت شغلی فرد منجر می شود. به اعتقاد کارشناسان ارتباط محکمی بین امنیت شغلی و توانمندسازی فرد وجود دارد.هرچه فرد احساس امنیت بیشتری داشته باشد، با انگیزه و تلاش مضاعف تری کار خواهد کرد و این امر به ارتقای سطح شغلی وی می انجامد، هرچند این موضوع از سوی برخی کارشناسان مطرح شده که با افزایش احساس امنیت شغلی به دلیل نبود انگیزه رقابت سطح کارایی فرد پایین می آید. از نظر کارشناسان شاخص های متعددی وجود دارند که بر امنیت شغلی تاثیرگذارند که مهم ترین آن احساس رضایت فرد از موقعیت شغلی خود و محیط کاری و نیروی های مشغول در آن است به ویژه وقتی که از طرف افراد مافوق وی این احساس به وی منتقل شود. معمولا اولویت بسیاری از افراد در انتخاب یک شغل، داشتن امنیت شغلی است به همین خاطر اکثر مردم کار کردن در بخش دولتی(Public sector) را بر بخش خصوصی(Private sector) ترجیح می دهند.باور و تصور همه این است که در این صورت ریسک و تنش کمتری برای ثبات موقعیت کاری خود دارند، در حالی که این موضوع همیشه تایید شده نیست.

عوامل شخصی زیادی را نیز می توان موثر بر امنیت شغلی دانست؛ از جمله تحصیلات، سابقه کار، موقعیت شغلی و... درواقع نیروی کار باید بتواند خود را به سرعت با شرایط وفق داده یا به اصطلاح کاملا به روز باشد. از جمله عواملی که احساس امنیت شغلی در هر فرد را تهدید می کند، نگرانی نسبت به آینده شغلی، #حقوق و دستمزد ناکافی، وضعیت #استخدام(Recruitment#)، حمایت نکردن مقامات مافوق از زیردستان، وجود عوامل تهدیدکننده در شغل، رسیدگی نشدن به شکایات و اعتراضات، بی اهتمامی به #شایسته سالاری(Meritocracy)، قانون و مقررات و ارزشیابی عادلانه است. به اعتقاد کارشناسان از دیگر مولفه های امنیت شغلی، جابه جایی کمتر در شغل، تمرکز بر شغل توسط افراد، انتخاب شغل مناسب، احساس آرامش و وابسته شدن فرد به سازمان است. به گفته برخی از فعالان اقتصادی اخراج و برکنار کردن نیروی کار توسط کارفرما دلایل بسیاری دارد که مهم ترین آن عدم بازدهی کافی فرد برای سازمان و بی توجهی به نقش شغلی خود است.همانطور که یک کارمند از سازمان انتظاراتی دارد، کارفرما هم توقعاتی دارد. کارفرمایان از نیرویی که تنها بر دست آنها هزینه و خرج اضافه بگذارد، گریزانند چون آنها به افزایش سطح بازدهی سازمان و افزایش سود و منافع سازمان فکر می کنند.

width=380


حسین ساسانی، عضو اتاق بازرگانی تهران در رابطه با این سوال که چگونه می توان احساس امنیت شغلی در مشاغل کشور را فراگیر و فاصله این احساس در بخش های دولتی با دیگر سازمان ها را کم کرد، گفت: از 20 سال گذشته تاکنون امنیت شغلی اینگونه تعریف شده که اگر فردی استخدام دائمی باشد، دیگر کسی وی را بیرون نمی کند و مشکلی برای وی پیش نخواهد آمد. ولی مشکل اصلی اینجاست که استخدام دائمی رقابت در بین کارکنان را با این نگرش که چه خوب کار کند و چه بد، به هرحال در پایگاه شغلی خود استوار است را از بین خواهد برد بنابراین با افزایش احساس امنیت شغلی در فرد به همان نسبت سطح کارایی وی پایین می آید.


وی با اشاره به معایب استخدام دائمی کارمندان برای سطح بهره وری توضیح داد: زمانی که کارمندان به صورت دائمی استخدام هستند، رقابت کمتری می کنند چون خیال آنها بابت شغلی که دارند، راحت است. در این شرایط هزینه بنگاه ها بالا می رود، سطح نوآوری و #خلاقیت افراد کم می شود و قیمت محصولات یا خدمات بالا می رود. در این وضعیت بسیاری از شرکت ها مشتریان خود را از دست می دهند. این کارشناس اقتصادی ادامه داد: به دلیل مشکلاتی که در استخدام دائمی افراد به وجود آمد، مسئولان تصمیم گرفتند که استخدام های دائمی را با استخدام موقت و قراردادی عوض کنند.
در این صورت امنیت شغلی دائمی نیست بلکه میزان امنیت شغلی به میزان قابلیت ها و توانمندی های کارکنان بستگی دارد. هر چقدر آنها کارایی، قابلیت و توانایی بیشتری داشته باشند، امنیت شغلی پایدارتری دارند و کارفرما هم راغب به حفظ آن است.
بهره وری پایین بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی ساسانی گفت: البته رویکرد ایجاد امنیت شغلی با شاخص قابلیت کار درستی است چراکه درنهایت به افزایش بهره وری سازمان ها منجر خواهد شد. تجربه عینی این موضوع بالا بودن سطح بهره وری بخش های خصوصی نسبت به بخش دولتی است که علت این موضوع همان استخدام دائمی بوده که موجب شده افراد خیال راحت تری داشته باشند و هیچ تلاشی از خود نشان ندهند.


ساسانی در پایان در جواب این سوال که تا چه حد کشور ایران با کشورهای پیشرو در زمینه امنیت شغلی فاصله دارد، گفت: کشور ما در این موضوع رتبه یا عملکرد خوبی ندارد اما باید دید چگونه می توان افزایش سطح امنیت شغلی در کشور را بالا برد؟ یکی از روش ها آموزش و بالا بردن توان یادگیری افراد است تا توانمند باشند و کارهای خود را در سطح بهتری انجام دهند.باید کیفیت دانشگاه ها را بالا ببریم و بر توانایی نیروی تحصیلکرده بیفزاییم.

بی مقدمه بگویم در دولت تدبیر و امید آقای روحانی انتظارات اولیه فعالان و دوستداران هنر نمایش هنوز برآورده نشده است و کمبود کار و نبود امنیت شغلی همچنان آینده این هنر و هنرمندان آن را تهدید می کند؛ زیرا شرایط خلق و تولید هنر نمایش - که بحرانی بود- از آغاز دولت تدبیر و امید، بحرانی تر شده است. در اینجا به دلیل محدودیت جا تنها به سه مورد آن اشاره می کنم و بحث درباره سایر ابعاد آن را می گذارم برای وقتی و جایی دیگر.

1- بحران اول نبود توسعه(Development) است. حتی بسیار بدتر از افت چشمگیر کیفیت آثار نمایشی- که روز به روز سطحی تر و ناامیدکننده تر می شوند- اینک این کمیت امکانات است که در وهله اول برای همه مشکل آفرین شده است زیرا از سوی نهادهای مسوول، متناسب با رشد جمعیت، تحول اجتماعی و پیشرفت زمانه، توسعه چندانی صورت نمی گیرد و دستگاه های اجرایی آنطور که لازم است احساس نیاز و مسوولیت نمی کنند. برای نمونه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سی وچندسال اخیر در تهران تنها دو تالار حافظ و فردوسی به رشته های پیشین خود در قبل از انقلاب افزوده است و اینک با 12میلیون جمعیت تنها دارای هفت تالار نمایشی است. (شهر، وحدت، سنگلج، هنر، محراب، حافظ و فردوسی). در اینجا اگر بخواهیم از پاریس و لندن و برلین مثال نیاوریم و به همین قاهره همتای خود که 140تالار نمایشی دارد نگاهی بیندازیم، باید گفت واقعا از کاروان عقب مانده ایم و به گفته منتقدان حرفی برای گفتن نداریم.

این وضعیت در شرایطی بحرانی تر به نظر می رسد که دریابیم هم اکنون 18دانشکده هنرهای نمایشی (با هزار فارغ التحصیل در سال) داریم و از سه هزار آموزشگاه آزاد هنری 700تای آنها ویژه تربیت بازیگر و کارگردان #تئاتر است به این ترتیب سالانه هزاران نیروی جوان و مشتاق به بازار کار وارد می شوند بی آنکه وزارت ارشاد کمترین امکاناتی برای تولید، تجربه یا ابراز وجود و هنر آنها در نظر گرفته باشد.

نتیجه مستقیم این بی توجهی، از سویی رقابت غم انگیز و به دور از ارزش های اخلاقی گروه ها برای به دست آوردن حتی سالنی کوچک است که به اشکال گوناگون: تملق، رشوه، باندبازی و بدتر از همه سفارش پذیری ، هر روز بیشتر خود را به رخ می کشد و از سوی دیگر بیکاری تحمیلی و هرزرفتن بهترین نیروهای کارکشته و حرفه ای ماست. به گونه ای که تا پیش از این، هر کارگردان حرفه ای سالی یک بار تالاری در تئاترشهر نصیبش می شود، اما الان حتی در فاصله زمانی سه سال هم غیرممکن است پایش به آنجا برسد، نتیجه مستقیم این محدودیت و اهمال، علاوه بر خلأ فرهنگی (که جا را برای سریال های مبتذل ماهواره ای بازمی گذارد)، فقر مادی و معنوی هنرمندان حرفه ای و فراموشی و مرگ تدریجی بهترین نیروهای کارآمد ماست!

2- بحران دوم نبود سرمایه مناسب برای تولید یا عدم حمایت کافی دولت برای دفاع از آثار باکیفیت است. در همه جای دنیا بخشی از بودجه دولت به صورت یارانه صرف تولید آثار فاخر و حدگذاری می شود که وظیفه شان نگهداری سطح ذوق ملی، ارتقای اندیشه و توسعه ارزش های هنری است. بدبختانه میزان کل بودجه فرهنگ و هنر ما یک ونیم درصد بودجه عمومی است! و از آن بدتر هنر در لایحه بودجه ردیف حقوقی ندارد، در نتیجه هنگامی که به بودجه شش میلیاردتومانی هنرهای نمایشی امسال (که نصف بودجه یک سریال معمولی شبکه یک است) می رسیم، می بینیم سرانه هر ایرانی برای هنر نمایش در طول یک سال، 70عدد تک تومانی است! غم انگیزتر و بدتر از آن باز هم این است که بدانیم در سرشکن کردن این پول برای 200هزارنفری که در سرتاسر ایران کار تئاتر می کنند، به هر فرد برای کل هزینه زندگی (خرج خورد و خوراک و اجاره خانه و...) و تولید هنر نمایش (باز هم در طول سال) تنها 30هزارتومان می رسد؛ یعنی هر هنرمند ماهی دوهزارو500تومان! این ارقام زمانی مایوس کننده و تکان دهنده تر است که دریابیم مردم همه حامیان خوبی برای زندگی هنرمند و کلا فرهنگ و هنر نیستند. زیرا در پیچ و خم یک زندگانی غریزی گرفتار آمده اند و به شدت درگیر تامین مایحتاج اولیه زندگانی روزمره اند! به گونه ای که یک خانواده شهری در سبد روزانه برای کل فرهنگ و هنر یعنی (تئاتر، #سینما، کتاب، روزنامه، #موسیقی، نقاشی و...) تنها 3/2درصد است. در حالی که همین خانواده برای دخانیات 7/2درصد گذاشته است. یعنی پولی که هر خانواده برای کشیدن سیگار می پردازد، به مراتب از کل پولی که به فرهنگ و هنر اختصاص داده است، بیشتر است. نتیجه این فقر و سوءسیاست فرهنگی (یعنی بی توجهی دولت و بی اعتنایی مردم) تولیدنشدن آثار ارزشمند در شأن این تاریخ و فرهنگ و روی آوردن دستگاه های هنری به آثار کم توقع، کم خطر و بی خرج همچون نمایش های آماتور خام، کارهای تجاری سبک، سرگرم کننده و بی محتواست! شق القمر هم که بکنند برای راضی نگه داشتن بزرگان، سالی چند کار مناسبتی پرهزینه سفارش می دهند که البته هیچ کدام نه فضایی می گشایند و نه به ارزش های هنری زمانه چیزی می افزایند.

3- وجه سوم بحران مساله مدیریت است. مطلب از این قرار است که در ایران رابطه هنرمندان و مدیران، مدت هاست مخدوش به نظر می رسد، زیرا مدیران هنری ما متناسب با سطح سواد و تجربه هنرمندان، ظرافت هنر، تحولات اجتماعی و اهداف درازمدت ملی انتخاب نمی شوند انگار قصدی در میان باشد می گردند و افرادی را به دور از هرگونه تخصص و شایسته سالاری برای این بخش پیدا می کنند که ناآگاه بی تجربه و بی انگیزه و به دور از تربیت و شناخت هنر و هنرمندان باشند. شخصا مدیری می شناختم که پست مدیریت را چند سالی غصب کرده بود و اما علنا می گفت از نمایش بدش می آید یا دیگری که نمی دانست تالار سنگلج و محراب و مولوی در کجاست؟ یا دیگری که به جز چهره های تلویزیونی هیچ نویسنده، بازیگر یا کارگردان تئاتری نمی شناخت. دیگری که در همه عمرش یک نمایشنامه نخوانده و نمایشی را ندیده بود! حال چنین مدیران فاقد دانش و تجربه و فرهنگی چگونه می توانند به یاری افرادی چون باجناق محترم یا شریک دفتر تجاری قبلی شان، دستگاه تئاتر مملکت را اداره کنند خدا می داند!
و اوضاع زمانی بغرنج و بحرانی می شود که به جای هرگونه تفاهم و احترام و همدلی و به یاری دفتر و منشی و تلفن و دیوار، بخواهند برای تثبیت یا احراز قدرت خود، با خشونت و غرور و بستن راه های ارتباط با هنرمندان، تئاتر کشور را مدبرانه اداره کنند! طبیعی است اینگونه انتخاب های نامناسب باعث می شود تا هرگز تلاشی برای افزایش بودجه صورت نگیرد، تالار تازه ای راه اندازی نشود، هیچ کس در جایگاه خود قرار نگیرد، هیچ اثر ارزشمندی بر صحنه نرود و از همه مهم تر برای حفظ صندلی خود سانسور با بی ذوقی تمام زندگی هنری و زحمات و آثار نمایشی ما را تهدید کند.

پنجم شهریورماه سال جاری (۱۳۹۸)، بعد از بیش از یک سال کار کارشناسی، برگزاری نشست های متعدد تخصصی و گفت وگومحور با همراهی و مشارکت نمایندگان خانه سینما، خانه موسیقی، خانه تئاتر و انجمن های هنرمندان مجسمه ساز، نویسندگان کودک و نوجوان، صنفی روزنامه نگاران استان تهران، عکاسان ایران، انجمن صنفی طراحان گرافیک، هنرمندان سفالگر ایران، خوشنویسان ایران، ویراستاران، داستان نویسان، هنرمندان نقاش و انجمن تصویرگران ایران و موافقت و امضای وزرای تعاون، کار و رفاه اجتماعی و فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیش نویس تصویب نامه و دستورالعمل نحوه تشکیل و فعالیت انجمن های فرهنگ، هنر و رسانه کشور تهیه و به هیات دولت تقدیم و یکشنبه (۱۹ آبان ) در جلسه هیات دولت بررسی و با اتفاق آرا تصویب شد.

بر اساس این مصوبه امکان تشکیل کانون فراگیر و سراسری فرهنگ، هنر و رسانه و کانون انجمن های صنفی همگن برای اولین بار پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران فراهم آمده است.

محمد گلریز در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا هنرمندان، فرهنگیان و اصحاب قلم در عرصه رسانه را به رسولان فرهنگی جامعه تعبیر کرد و گفت: وقتی مخاطبان در مواجهه با آثار و تولیدات این جامعه قرار می گیرند، شاید کمتر از مسیری که این افراد برای تولید آن آثار پشت سر گذاشته اند باخبر باشند.

وی ادامه داد: هر هنرمند، نویسنده و یا فعال در عرصه #رسانه بخش مهمی از روح، روان، جان و جسم خود را فدا می کند تا بتواند به واسطه این ایثار بزرگ، خوراکی را به مخاطبان ارائه دهد که مهمترین بخش هستی و شاکله زندگی آنها یعنی مقوله فرهنگ و آرامش و امنیت خاطر جامعه در حوزه فرهنگ و هنر را به آنها ارزانی می دارد.

خواننده پیشکسوت آثار انقلابی و دفاع مقدس افزود: پس زمانی که هنرمند، نویسنده و یا فعال در عرصه رسانه برای تولید اثر هنری خود برای بزرگترین جامعه مخاطبان یعنی تمامی افراد جامعه تلاش می کند، پرواضح است که برای ارائه خوراکی سالم و قابل استفاده جهت این جامعه بزرگ باید بخش مهمی از نیرو، توان و انرژی خود را صرف کند. به همین سبب است که کار هنرمندان و فعالان فرهنگی در تمامی عرصه ها در کنار نگاه تخصصی، کاری گره خورده با عشق و ارادت به تک تک افراد جامعه است.

یکی از مهمترین دغدغه های فعالان عرصه فرهنگ، هنر و رسانه کشورمان رسیدن آنها به دوران کهنسالی و فصل و عصر بازنشستگی شان است. زمانی که هنرمند بودن در تمامی شاخه ها در کشور ما به عنوان شغل به حساب نمی آمد، بسیار شاهد بودیم که هنرمندان با وجود عشق و ایثار شان در مسیر فعالیت و تولید آثار، در دوران کهنسالی و بازنشستگی زمانی که بیشترین نیاز را به همیاری، حمایت و دلگرمی مسئولان و دولتمردان داشتند، پشت خود را خالی تر از همیشه می دیدند.

وی افزود: خوشبختانه تاسیس انجمن صنفی سراسری فرهنگ، هنر و رسانه می تواند بخش مهمی از خاطره جمعی فعالان این عرصه را نسبت به آینده زندگی شان و امیدبخشی به فردا و روزهای بازنشستگی شان بیشتر کند، چراکه به رسمیت شناختن پیشه آنها به عنوان شغل، می تواند مهمترین نوید برای ایثار و عشقی باشد که فراتر از توان شان جهت ارائه بهترین ها به مخاطبان در مسیر عمر فعالیت هنر خود صرف کردند. امروز با شکل گیری و تاسیس انجمن صنفی سراسری فرهنگ، هنر و رسانه آنها نیز می دانند که دستانی گرم و امیدبخش در روزهای بازنشستگی و کهنسالی و یا خدای نکرده بیماری و کسالت همواره پشتیبان آنها خواهد بود.

گلریز یکی دیگر از مهمترین دغدغه ها و مسائل فعالان عرصه فرهنگ، هنر و رسانه را احترام و عینیت بخشیدن به تولیدات آنها در قالب جلوگیری و سوءاستفاده برخی از سودجویان و بهره بردن بدون کوچکترین انرژی از تولیدات آنها به سبب نبودن قانون کپی رایت در کشور دانست و یادآور شد: حال انجمن صنفی که مصوبه هیات دولت و نمایندگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کار، رفاه و امور اجتماعی را در کنار خود دارد؛ می تواند تمام قد در برابر سودجویان بایستد و از حقوق مسلم هنرمندان در حوزه تولیداتشان که یادگارهای ماندگار آنها به شمار می رود تمام قد دفاع کند.

خواننده پیشکسوت آثار انقلابی و دفاع مقدس ایثار، عشق و از جان گذشتگی جامعه هنرمندان، فعالان فرهنگی و اصحاب رسانه را قابل اندازه گیری با بالاترین معیارهای معنوی دانست و خاطرنشان کرد: مقوله های مالی و کسب ثروت هیچگاه دغدغه فعالان عرصه فرهنگ و هنر نبوده است. چنانکه آنها می دانستند حضور در این عرصه از نظر مادی، آورده ای برای آنها نخواهد داشت. اما عشق به هم وطنان و آرمان های فرهنگی کشور آنها را وامی دارد تا علاوه بر دانش و تخصص شان از جان مایه و تک تک سلول های خود برای ارائه تولیدات فرهنگی کشور هزینه کنند و برای ارائه بهترین خوراک از سلامتی، عمر، روح و روان خود مایه بگذارند.

وی افزود: حالا بعد از گذشتن سال ها از مطالبه هنرمندان و عبور از حمایت های شعاری مسئولان، شاهد شکل گیری انجمن صنفی سراسری فرهنگ، هنر و رسانه و به تصویب رسیدن آن در هیات دولت و قانونی شدن حمایت همه جانبه از هنرمندان در تمامی موارد هستیم. شاید این حق و مطالبه امری عادی باشد ولی بعد از پشت سرگذاشتن بیش از یک دهه از بیان این مطالبات به حق و محقق شدن چنین امری، گامی مهم و بزرگ در راستای شأنیت و حفظ احترام به شخصیت فرهنگی و هنری جامعه اصحاب رسانه، فرهنگیان و هنرمندان کشورمان برداشته شده باشد.

گلریز در پایان ابراز امیدواری کرد تا مسئولان دولتی بعد از مصوبه تشکیل انجمن صنفی سراسری فرهنگ، هنر و رسانه، اجرایی شدن تمامی بندها و بخش های این انجمن را در راستای حمایت همه جانبه از رسولان فرهنگی جامعه، بیش از پیش در دستور کار قرار دهند و به مرور زمان از شدت و اهمیت کار اجرایی دولتمردان در مسیر حمایت همه جانبه از فعالان عرصه فرهنگ، هنر و رسانه کاسته نشود.


نظر کاربران